سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند، بخشایشگر است و بخشش رادوست دارد . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]

ظهور پسا و آرمانهای سیاست رهایی بخش
خانه | ارتباط مدیریت |بازدید امروز:0بازدید دیروز:0تعداد کل بازدید:2369

حجت الله شیروانی :: 84/11/30::  1:11 عصر

 

 

                 مدرنیته صرفنظر از ادبیات گسترده‌ای که درباره ی نقطه شروع و آغازین آن وجود دارداز این نظرکه فرایندی دوران ساز بوده بسیار قابل توجه و تامل است . چه این دوره را یک نوع گسست معرفتی در شناخت بشر و ورود به سامانه‌ی  دانایی نو بنیادبدانیم و چه آن را سر منزلی دیگر از فرایند تحول تاریخی، نمی‌توان  چشم بر اهمیت این دوره بر بست.چر  که اگر اغراق نباشد در همین دوره انسانی دیگر و جهانی دیگر پا به عرصه می گذارد. اگر با اندک تسامح بستری گفتمانی برای این جریان قائل شویم دقایق اصلی آن یعنی مصادیق و مفاهیمی چون :پیشرفت، ترقی، تحول، باور به انسانی سازنده   فاعلی شناسا و خردی رهنماو رهگشا  دیرگاهی در تمامعرصه های زیستی و شناختی بشر چهره نمایاندند. انسان مدرن انسانی   به نظر امیدوار وچشم در پی آینده ای بهتر می نمایاند. اما سرگذشت مدرنیته نیز چون دیگر دوره ها یا سامانه ها( به روایت  فوکو ) به یک حلاوت ابدی ختم نشد. به ناگاه جریان های مختلف چه در عرصه‌ی فلسفه و علوم انسانی و اجتماعی و چه در  عرصه های علوم خاص و تجربی و چه در فرایند تحولات عینی بشر   ، همه دست در دست هم خبر از یک نارسایی، نقصان و یا حتی گسست دادند . پیام آوران فلسفه های تردید ،فرزندان نیچه  ندای شالوده شکنی، تبارشناسی، جوهرستیزی و بنیاد گریزی را سر دادند. روایتگر عصری شدند که با مونولوگ خرد( فوکو )   ، متافیزیک حضور ( دریدا ) ، و فراروایت‌های کلان ( لیوتار ) ، با خود نوعی انقیاد و سلطه را به همراه داشته است که می بایست بر حجیت خرد روشنگر آن  تاملی را به خرج داد. اما آیا اینان ندای یک آغاز بر بنیان یک پایان را سرمی دادند؟ آیا جستجوی بشر مدرن برای رهایی سرابی بود که انسان را در غفلت اوهام و آرزوهای دست نیافتنی فرو می‌برد؟

              ا ما مدرنیته نیز به این سادگی ها دست بر نمی داشت چرا که دردرون خود مدافعانی را نمایاند که برای دفاع از ولینعمت  خود، نه به دور از آنچه هم نوعان خود در کاوش های نظری و علمی و عینی خود یافته بودند بلکه با مدنظر قرار دادن آنها خبر از ظهور یک بیماری قابل علاج در دل مدرنیته (کالینیکوس ، ) ، یک پوست اندازی فرایندی خودسامان ( گیدنز ) و یا لزوم   تکمیل کردن پروژه ای ناتمام ( هابرماس،  ) سر دادند. و کو-شیدند در درون مدرنیته نقدی درونی ( Internal) در مقابل نفد   موسوم به پسامدرن و بیرونی (External)  ارائه دهند. و این ها همه زمینه هایی شد  برای یک مباحثه‌ی جاندار و گسترده:

       آیا مدرنیته سر منزل رهایی انسان است یا باید از آن عبور کرد چرا که نوعی انقیاد است؟  

 

 

 

 



لیست کل یادداشت های این وبلاگ
::تعداد کل بازدیدها::

2369

::آشنایی بیشتر::
::لوگوی من::
ظهور پسا و آرمانهای سیاست رهایی بخش
::وضعیت من در یاهو::
::اشتراک::